شهر آرامتر به نظر میرسد.حکومت با ماشین سرکوب خود و ارعاب مردم را به خانه ها فرستاده است.البته مطمئنا خاکستر زیر آتش را نمیتوان خاموش کرد .روز های پر هیجان و حساسی را پشت سر داشتیم.نسل قبل خود را در انقلاب و جنگ آزموده و نشان داده بود.اما نسل امروز به بی تفاوتی متهم شده بود,به بی مسئولیتی متهم شده بود,این نسل جایی برای اثبات خود ندیده بود. اما امروز برخواست و فریاد زد.فریاد که رای من کجاست؟فریاد زد که سهم من از کشور و آزادی چیست؟فریادی بلند که ناشی از سکوت چند ساله بود,سکوتی اجباری.نسل امروز ضربات باتوم را تجربه کرد,طعم و مزه اسپری فلفل را احساس کرد و گاز اشک آور را که تا به حال اسمش را شنیده بود را از نزدیک استشمام کرد.میگویند مشکلات انسان ها را میسازد...ضربات سنگین باتوم نسل امروز را قوی تر میکند.بوی دود ,گاز اشک آور و رنگ خون و زخم های ناشی از گلوله,صورت های متلاشی شده در اثر ضربات باتوم برای جوانان امروز دیگر غریب نیست,همه ما امروز از نزدیک آن را دیده و تجربه کردیم.شنیدن صدای شلیک گلوله برای ما عجیب نیست.شاید با این حملات به صورت کوتاه مدت مردم بترسند و کنار بکشند اما باعث رشد مردم خواهد شد.این باعث افزایش کینه و حس انتقام جویی میشود.نسل امروز را به سختی میتوان قانع کرد و فریفته دروغ گویی ها نمیشود.سوال میکند و جوابی دقیق میخواهد.
هنوز خون شهیدهایمان بر روی زمین است و دست عاملین و دهان آمرین سرخ.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر