هر زمان که بحث تمدن و فرهنگ میشه ما ایرانیا عادت داریم سینه سپر کنیم و سرمون با افتخار بالا بگیریم و شروع کنیم از کوروش و منشورش، ابن سینا و علم طبش، حافظ و سعدی و بقیه تعریف کردن و آسمون و ریسمونو به هم بافتن واینکه هنر نزد ایرانیان بود و بس. اما اگه از ما بپرسندالان چی دارید جوابی نداریم . ما از اون فرهنگ و هنر فقط چند اسم به ارث بردیم و نه بیشتر. به نقل از یه دوستی در تاریخ ویل دورانت بیان شده که در گذشته از هر 2 ایرانی یک نفر شعر میخوند. شاید اغراق کرده باشه اما چیزی که مسلم است اینکه اهل ذوفق و هنر بودند مردم ایران. مردمی که شعر میخوندند و احساسات قوی داشتند. مردمی که با هنر و فرهنگ اصیل به این اندازه نزدیکی داشتند خرافاتو و دروغ کمتر روشون اثر میکند و اهل اندیشه و فکر هستند. اما امروز از آن هنر چی باقی مونده.امروز مردمی هستیم نه اهل هنر نه اهل ادب و از اصل خود دور افتادیم . از ادب فارسی هم فقط چند اسم بلدیم . حتی تاریخ و فرهنگ گذشته خود را به درستی نمیدانیم و علاقه ای به دانستن هم نشان نمیدهیم. مردمی که از هنر و فرهنگ دور شدند در زمینه های دیگر مثل اداره کشور و صنعت هم به مشکل برمیخورند. نمیدونم دلیل این سیر نزولی فرهنگی چی میتونه باشه. این موضوع به حکومت فعلی هم ارتباط نداره. شاید در این دوره یه سقوط ازاد فرهنگی داشتیم اما ریشه به گذشته ها برمیگرده. شاید به زمان حمله مغول. با حمله مغول و کشتار و تجاوز به مردم ، نه تنها شهر ها و آبادی ها را ویران کردند بلکه فرهنگ ما رو مورد هدف قرار دادند. مردمی که مورد غارتو و تجاوز قرار بگیرند دیگه اون روحیه سابقو ندارن و به نوعی کینه و بغض جای شعر و ادب در دل مردم گرفت. ممکن منو متهم به بی دینی بکنن ،از نظر من یه دلیل دیگه رسمی کردن مذهب تشیع در دوره صفویه بود و بعد کم کم خرافات در دل مردم جای گرفت و بین مردمی که تا قبل از آن با هر دینی و مذهبی بدون مشکل کنار هم زندگی میکردند، دشمنی ایجاد کردند و تبعیض عقیدتی شدت گرفت. به هر حال این دلایل هر چه باشد آن چیزی که مسلم است سیر نزولی مردم ایران در 4-5 قرن گذشته است. و امروز ما هستیم و گذشته ای درخشان و چند اسم یه یادگار.
۱۳۸۸ شهریور ۲۶, پنجشنبه
اشتراک در:
پستها (Atom)